شکیبا جونیشکیبا جونی، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه سن داره

شکیبا نفس من و بابایی

بدون عنوان

  On our anniversary I think back to When we first met When we first dated When we first loved each other When we first had a disagreement When we first made up When we first lived together And I realize that Every day is an anniversary for us Of something we felt together Of something we touched together Of something we shared together Of something we did together But today is the most important Milestone of all It is the anniversary Of the day that we joined each other In marriage A day we promised that for the Rest of our lives We should love each other Especial...
26 بهمن 1391

بدون عنوان

پسر خاله شکیبا جونی 10 روزه بدنیا اومده شکیبا جونی خیلی دوسش داره و به همه میگه امیر مهدی داداشمه  نی نی خاله خیلی کوچولوئه موقع تولد 1900 گرم بود روزی که از بیمارستان مرخصش شد کلی مهمون خونه مامیم بودن همه مهمونا که پذیرایی شدن عمه امیر مهدی میخواست نی نی رو بوس کنه یهو فندقی بهش گفت داداسمو بوس نکن سرما میخوره هر کی میخواد نی نی رو بوس کنه بیاد لپ منو بوس کنه دست نی نی رو همه کف بر شده بودن اول فکر میکردن من بهش یاد دادم بهشون گفتم خدا شاهده من چیزی بهش نگفتم قربون دخملیم برم که اینقدر فهیمه
11 بهمن 1391

بدون عنوان

  فندق مامانی یه لباس داره که روش عکس انگری برد هستش دیشب کلی بهش نیگا کرده برگشته بهم میگه: مامانی دیگه واسم لباس انگیر برد نخر بهش میگم چرا مامانی؟ میفرمایند: چون خیلی قیافش خفنه ...
11 بهمن 1391
1